شعر


در تاریکی  روزنه ای  از  نور دیدنیست
در لحظه های تلخ رهایی از درد دیدنیست
وقتی  ناقوس  عشق  آواز غم سر می دهد
سکوت   بی  صدا   خدایا  چه  شنیدنیست

برای یک چشم منتظر فرجام انتظار تنها دلیل بودن است  آنکه  در  شب  بر سینه عشق یادگاری از سوز دیروزش نوشت خوب می دانست که در پایان شب اثری نیست ازهر آنچکه نوشت اشک چشمانش می شست هر چه می نوشت وپاک می کرد ناله عشقش آن دفتر زیبایش را انگار در باد می نوشت .................. 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد