تنهاترین انسان روی زمین کسی است که هیچ کس او را نفهمد
غریب ترین فرد روی زمین کسی است که متعلق به زمان خودش نباشد
دلشکسته ترین فرد کسی است که از اوج به زیر افتد
غمگین ترین شخص روی زمین کسی است که دلیلی برای زنده بودن ندارد
بی تاب ترین فرد کسی است که برای انتظار نفس در سینه ندارد
عاشق واقعی کسی است که برای خودش آرزویی ندارد
از عشق :
عشق وهم و خیالی بیش نیست رویای شومی است که که اگر درآسمان هر کسی بدون این دو قانون پربکشد زندگیش را تیره وتار می کند
قانون اول : عشق باید دو طرفه باشد
قانون دوم : روزگارباعشق همراه باشد
اگرعشقت یکطرفه است و روزگار هم بروفق مرادنیست هر چه زودتر فراموشش کن که عمر کمتری هدر خواهد رفت
در کویر خداوند به تو نزدیک است
کتاب پر از راز من به زندگی و دنیای من معنای تازه ای بخشید
فرار ازحرفهای تکراری؛ سنتهای بی معنی ؛ عقاید خرافاتی پوچ؛ دلخوشیهای الکی ودلبستیگهای بیهوده و آزادی روح سرکش در بند
شگفتا که یک انسان چقدر می تواند از زمان خود جلوتر برود تا جایکه اندیشه اش هنوز هم برای خیلیها قابل فهم نباشد اواخر سال ۷۵ زمانیکه من کویر را خواندم انگار از سالها پیش منتظر خواندنش بودم هر ورق این کتاب بوی تازگی می داد
تو قلب بیگانه را می شناسی زیرا که در سرزمین مصر بیگانه بوده ای
خدایا به هر که دوست میداری باموز که عشق از زندگی کردن بهتر است
وبه هر که دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتراست
افسوس آفتاب بر رقص شبنم برروی گلبرگها میخندد میپندارد که می تواند خشکشان سازد
بیش از آنکه بیندیشی تا چه بگویی ؟ بیندیش که چه می گویم !
خاورشناس فقید ولادیمیر مینورسکی می نویسد: " سارگن دوم در سال 714 قبل از میلاد به قصد تصرف ممالک اورارتو سفری به شمال غربی ایران کرد. از ناحیه سلیمانیه کنونی(واقع در کردستان عراق) داخل کردستان مکری شد، از پارسوا parsua (پسه کنونی) و ساحل جنوبی دریاچه ارومیه گذشت، از سوی شرقی دریاچه به راه خود ادامه داد و پس ازپشت سر گذاشتن "اوشکایا" (اسکوی کنونی) قلعه "تارومی" یا "تاروئی" و "ترماکیس" را گشود. بعید نیست یکی از این دو کلمه نام قدیمی تبریز کنونی باشد."در اوایل ظهور اسلام و در حمله اعراب به آذربایجان نامی از تبریز دیده نمیشود، تنها اشاره مستند مربوط به زمان سلسله روادیان است که در زمان خلافت متوکل عباسی ، رواد ازدی و فرزندانش، تبریز رو به آبادی نهاد و دور شهر رابارو کشیدند. ذتالاتلتالتالات در قرن چهارم هجری یاقوت حموی تبریز را مشهورترین شهر آذربایجان می خواند.ابو حوقل در367 و ابن مسکویه در 421 و ناصر خسرو در 438 تبریز را بزرگترین و آبادترین شهر آذربایجان می خوانند.در سال 618 لشگر مغول به پشت دروازه های تبریز می رسند، اما تدبیر بزرگان شهر تبریز را از حمله مغولان مصون نگه می دارد و مردم تبریز با بذل مال شهر را از کشتار و ویرانی رها می سازند. این اتفاق سه بار تکرار می شود ودر هر سه بار مردم متمول تبریز همان تدبیر را به کار می بندند تا این که د رسال 638 هجری قمری مغول ها به سراسر آذربایجان مسلط می شوند و تبریز را پایتخت خود قرار می دهند که در زمان غازان خان تبریز شکوه ویژه ای می یابد . شنب غازان خان با ابهت تاریخی اش چشم ها را خیره می سازد، خواجه رشیدالدین فضلالله وزیر ایلخانیان ربع رشیدی را بنیاد می نهد که در زمان خود عظیم ترین مرکز علمی و فرهنگی به شمار می رود و از آن همه مجد و عظمت اینک ویرانههای از برج های ربع رشیدی در میان محلهای باقی مانده است.مبدا نهضت تنباکو تبریز بود و در پی آن میرزای شیرازی فتوای معروف خود را صادر کرد.تبریز در جنبش مشروطه نقشی مهم داشت و دلیری و فداکاری کسانی چون ستارخان سردار ملی ، باقر خان سالار ملی، ثقه الاسلام، شیخ محمد خیابانی، علی مسیو، حسین خان باغبان به پیروزی جنبش و گرفتن مشروطه منجر شد.در 1324 فرقه دموکرات آذربایجان سعی در برپائی حکومتی مستقل از دولت مرکزی ایران کرد و تبریز در حکم پایتخت این حکومت بود.تبریز در نهضت ملی نفت یکی از ارکان حرکت های آن زمان در سراسر کشور به شمار می رفت.در نهضت 15 خرداد سال 1342 نیز بازاریان تبریز با بستن بازار و خطبای تبریز باایراد سخنرانی های مهم و پخش شب نامه ها شرکت داشتند.در 29 بهمن سال 56 مردم تبریز بر علیه رژیم شاهنشاهی قیام کردند.
مکانهای تاریخی
ارگ تبریز
ربع رشیدی
برج آتشنشانی
بازار تبریز
بنای شهرداری تبریز
بنای ائل گلی
موزه مشروطیت
موزه آذربایجان
دبیرستان فردوسی تبریز
مسجد جامع تبریز
مسجد کبود
مقبرةالشعرا
اولینها در تاریخ ایران
تبریز به شهر اولین ها معروف است. اولین چاپخانه، اولین خیابانی که در ایران دارای برق شد، اولین پستخانه و اولین خط انتقال پست و ...
چاپ و چاپخانه
یحیی آرین پور در اثر خود «از صبا نا نیما» جلد اول می نویسد: اولین چاپخانه سربی را میرزا زین العابدین از روسیه به تبریز آورده و این چاپخانه در سال 1332 هجری قمری دو سه سال پیش از بزگشت میرزا صالح شیرازی به تبریز به کار افتاده بود.بعد از دایر شدن چاپخانه سربی در تبریز، اولین روزنامه شهرستانهای ایران نیز در تبریز منتشر می شود. یحیی آرین پور در همان مأخذ تحت عنوان "جراید شهرستانها" می نویسد: تا آنجایی که اطلاع داریم قدیمی ترین روزنامه ای که بعد وقایع اتفاقیه در ایران و برای نخستین بار در شهرستان ها دایر شد روزنامه ای است به نام «روزنامه ملتی» که در تبریز منتشر گردید و خبری از آن در شماره های سال 1275 هجری قمری وقایع اتفاقیه دیده می شود.
مدرسه
نخستین مدرسه نوین ایران نیز در تبریز بنیاد نهاده شد. کسروی در جلد اول "تاریخ مشروطه" می نویسد: حاجی میرزا حسن... رشدیه در جوانی به بیروت رفت و در آنجا دبستان ها را دید و شیوه آموزگاری آنها را یاد گرفت و چون به تبریز بازگشت، بر آن شد که دبستانی به شیوه آنها بنیاد گذارد، و در سال1267 بود که به این کار پرداخت... به جلو ایشان پیش تخته نهاد و الفبا را به شیوه آسان و نوینی (شیوه ای که امروز هست) آموخت و از کتاب های آسان درس فارسی گفت و شاگردان را پاکیزه نگه داشت و در آمدن و رفتن برده گذاشت و پس از همه تابلویی که نام «مدرسه رشدیه» به روی آن نوشته بود بالای در زد.
کودکستان و مدرسه کر و لالها
نخستین کودکستان و نخستین مدرسه کر و لالهای ایران نیز در تبریز بنیاد گذاشته شد.جبار باغچهبان که سیمایش آشنای مردم ایران است آموزگاری ارجمند و مبتکری شایسته بود که ابتدا در تبریز کودکستانی را تحت عنوان "باغچه اطفال" دایر کرد و به همان خاطر خود را باغچهبان نامید. آقای سرداری نیا در «مشاهیر آذربایجان» در شرح زندگانی جبار باغچهبان می نویسد:مدرسه کر و لالها را جبار باغچهبان در سال 1303 شمسی با وجود مخالفت های زیاد از جمله رئیس فرهنگ وقت دکتر محسنی در تبریز دایر کرد. این کلاس جنب باغچه اطفال باغچهبان در کوچه انجمن در ساختمان معروف به عمارت انجمن تأسیس شد.آقای سرداری نیا در ادامه می افزاید: جبار باغچهبان اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است. او از سال 1307 شمسی علیرغم دشواری های وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتاب های ویژه کودکان را با نقاشی هایی که خود می کشید آغاز کرد. یکی از کتاب های وی با عنوان « بابا برفی» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد.
ادبیات نوین
تبریز در عرصه ادبیات نوین نیز پیشگام بوده است. میرزا عبدالرحیم طالبوف و میرزا زین العابدین مراغهای در نثر و داستان نویسی و میرزا جعفر خامنهای در شعر نخستین کسان بودند که تحول شگرفی را موجب شدند.
سکه ماشینی
از سال 1306 هجری قمری ضرابخانه ماشینی به طور رسمی در ایران برقرار و تمام ضرابخانه های شهرهای معتبر برچیده شد. فکر ایجاد چنین ضرابخانه، سال ها قبل از این تاریخ، یعنی به سال 1222 هجری قمری در زمان ولیعهدی عباس میرزا نایب السلطنه در تبریز مورد توجه بوده و اقدام به تهیه مسکوک رسمی یا چرخی گردیده ولی به علت گرانی هزینه در حدود 200 قطعه سکه سیمین تهیه و ضرابخانه تعطیل شد
اتاق تجارت
نخستین اتاق بازرگانی ایران نیز در تبریز بنیاد نهاده شده است. تاریخ تأسیس اتاق تجارت در تبریز به سال 1285 هجری شمسی بر می گردد و اولین اتاق تجارت در سطح کشور بوده است. اتاق تجارت تهران بعد از اتاق تجارت تبریز بنیاد یافته است.
شهربانی
اولین نظمیه یا شهربانی به مفهوم امروزی توسط انجمن ایالتی آذربایجان در سال 1325 هجری قمری در تبریز به وجود آمد. اجلال الملک که نماینده انجمن ایالتی آذربایجان بود به سمت نخستین رئیس شهربانی انتخاب شد. از جمله کارهای این سازمان انتشار نشریهای بود که به نام «نظمیه تبریز» منتشر شد.
شهرداری
شهرداری تبریز نخستین شهرداری، یا به اصطلاح آن روز بلدیه، بود که در ایران بنیاد یافت. پس از صدور فرمان مشروطیت که انجمن ایالتی آذربایجان در تبریز تشکیل شد، از جمله اقدامات بس مترقی و مهمش تأسیس ادارات جدید و مؤسسات نوین بود که بلدیه تبریز از جمله آن نهادهاست...
دانشگاههای تبریز
نخستین دانشگاه در تبریز در خرداد ماه 1325 در زمان حکومت فرقه دموکرات بنام "آذربایجان اونیورسیتهسی" تأسیس شد اما پس از سقوط آن حکومت و تحولات بعدی فعالیت آن عملا متوقف شد. مدتی بعد دانشگاه تبریز فعالیت را از سر گرفت. این دانشگاه درآغاز با دو دانشکده ادبیات و پزشکی شروع به کار نمود و با گذشت زمان دانشکدهها، آزمایشگاهها، کارگاهها ، آموزشکده های آن یکی پس از دیگری تأسیس شدند.دانشگاه تبریز بعدها به دو دانشگاه یعنی تبریز و علوم پزشکی تبریز تقسیم شد. این دانشگاه در حال حاضر با بیش از 11 هزار نفر دانشجو و حدود 500 نفر هیأت علمی، 200 آزمایشگاه تخصصی و عمومی که برخی در دنیا و برخی خاورمیانه منحصر به فرد هستند، موزه تاریخ و فرهنگ، حوزه جانور شناسی، حوزه زمین شناسی، مرکز پردازش تصاویر ماهوارهای و مراکز و موسسات تحقیقاتی و پژوهشی، محیط آموزشی و دانشگاهی بزرگی را در کشور فراهم نموده است.دانشگاه هنر اسلامی، تربیت معلم آذربایجان، صنعتی سهند، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز و سایر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی نیز در تبریز فعالیت دارند.
روزنامه های تبریز
روزنامه مهد آزادی
روزنامه فجر آذربایجان
روزنامه صاحب
روزنامه امین
هفته نامه ها
هفته نامه عصر آزادی
هفته نامه شمس تبریزی
هفته نامه ارک
هفته نامه پیام نور
هفته نامه کار و نیرو
هفته نامه احرار
هفته نامه آذر پیام
هفته نامه ندای آذربایجان
هفته نامه ارمغان سلامت
هفته نامه آذربایجان
هفته نامه میثاق
سالن های نمایش تبریز
تبریز دارای 3 سالن تئاتر و 7 سالن سینما و سالن های سخنرانی متعدد است که مربوط به تشکیلات های مختلف از قبیل دانشگاهها ، برق منطقه ای، آموزش و پرورش، پتروشیمی و ... می باشد.تبریز شهری است که بعد از تهران بیشترین نمایشگاه ها در آن برگزار می شود و به شهر نمایشگاهی ملقب شده است.
کتابخانه های تبریز
علاوه بر کتابخانههای معتبر دانشگاهها، دانشکدهها و مراکز علمی پژوهشی و تشکیلات عدیده در تبریز کتابخانه عمومی در ساعات معین آماده ارائه خدمات به اهل ذوق و فرهنگ و اندیشه می باشد. شایان ذکر است استان آذربایجان شرقی دارای 62 کتابخانه است که کتابخانههای بعضی از شهرها از جمله ممقان از لحاظ بنا و خزانه قابل تأمل و تقدیر است.
فرودگاه بین المللی تبریز
وجود فرودگاه بین المللی تبریز باعث گردیده که از شهر تبریز بتوان به کشورهای دیگر مسافرت کرد. پروازهای تبریز-باکو و تبریز-دمشق هم اکنون دایر است و در آینده پروازهای داخلی به صورت هفتگی و روزانه از این فرودگاه به شهرهای تهران، مشهد، رشت و جزیره کیش انجام می گیرد.این فرودگاه دارای ترمینال بین المللی، تسهیلات گمرک، قرنطینه، رستوران و سالن غذاخوری به علاوه یک ساختمان مخصوص سرویس پذیرایی هواپیمایی ملی و ساختمان هواشناسی و موتورخانه نیز در آن بنا شده است.
راه آهن تبریز
خط راه آهن تبریز به خارج از کشور به خط تبریز نخجوان منحصر می شود که در این مسیر مسافرین جلفا را نیز می پذیرد و از خطوط داخلی قطار تبریز می توان به تبریز-سلماس، تبریز-مشهد و تبریز-تهران اشاره کرد.
هتلهای تبریز
در حال حاضر تبریز دارای 11 هتل و مهمانسراهای متعدد است.
هتل 4 ستاره تبریز (خیابان امام نرسیده به میدان دانشگاه)
هتل دریا (خیابان راهآهن روبروی بیمارستان بابک)
هتل آذربایجان (خیابان شریعتی شمالی)
هتل سینا (میدان باغ گلستان)
هتل قدس (درب گجیل)
هتل مرمر (دروازه تهران)
هتل ایران (خیابان راهآهن، جنب هتل دریا)
هتل ارک (چهارراه شریعتی کوچه ارک)
هتل مروارید (میدان گلستان)
هتل پارک (خیابان امام)
هتل نگین (ترمینال)
هتل شهریار
هتل ستاره ائل گلی
هتل یک ستاره چیچک
هتل آپارتمان شرکت تبریز پونه
سوغاتی ها
آجیل ، ریس، نوقا، قورابیه، کفش، فرش دستباف، صنایع دستی، پنیر لیقوان، خیارشور باسمنج و ...
میوه ها
انوع انگورها ، گیلاس، آلبالو، گلابی، هلو،سیب، آلوچه، توت سفید، شاه توت، زالزالک از جمله میوه هایست که از قدیم در تبریز بوده است اگر چه امروزه میوههای دیگری نیز در این منطقه به ثمر می رسد.
صنایع
تبریز قلب شمال غرب ایران، از دیر باز مهد صنعت و تجارت بوده و هست. در زمینه صنعت، شهرک صنعتی غرب تبریز، مجتمع عظیم پتروشیمی، کارخانجات عظیم ماشین سازی، تراکتورسازی، ایدم، موتوپن، بلبرینگ سازی، پیستون سازی، صانع، مرکز تحقیقات صنایع سنگین، آذربنیاد ، صنایع نساجی تبریز و ... را در بر دارد.شهرک صنعتی شهید رجایی، شهرک صنعتی شهید سلیمی، چرم شهر و ... از جمله شهرک های صنعتی متعدد تبریز و پیرامون آن می باشند که مراکز صنعتی کوچک متعددی را در بطن خود
جای داده اند. کارخانجات عظیم کبریت این شهر از شهرت دیرینه ای برخوردار است. در زمینه صنایع غذایی و شکلات و غیره نیز صاحبان صنایع شکلات تبریز حرف نخست را می زنند.در زمینه صنعتی دیرینه فرش ، فرش تبریز همواره شهرت جهاتی خویش را حفظ کرده است. صادرات فرش تبریز یکی از منابع قابل توجه ارزی به شمار می آید.بازار تبریز نقش مؤثری در تجارت منطقه ایفا می کند. نخبگان تجارت این شهر از ارکان تجار منطقه محسوب می شوند.
Yahoo Toolbar with Anti-Spy
جدیدترین نگارش از Toolbar سایت یاهو برای جستجو در وب. نگارش جدید قابلیت محافظت از رایانه شما در برابر نرم افزارهای جاسوسی را نیز داراست
حجم : 3 مگابایت دانلود
Google Toolbar 2.0.113
جستجوگر گوگل را به منوی ابزار اینترنت اکسپلورر اضافه کنید
حجم : 466 کیلوبایت دانلود
MSN Search Toolbar
Toolbar جدید MSN برای جستجو در وب از طریق این سایت. به همراه ابزارWindows Desktop Search برای جستجو در فایلهای رایانه شما
حجم : 7.9 مگابایت دانلود
فالنامه حافظ دانلود
نسخه جدید یاهو مسنجر بتا دانلود
برنامه ای برای گرفتن عکس و فیلم از Desktop کامپیوتر دانلود
برنامه ضد جاسوسی برای مقابله با مزاحمهای اینترنتی دانلود
تقویم شمسی فارسی برای ویندوز شما دانلود
مثل پرواز یک دل بی تاب در تابستانی داغ پرنده ای در آسمان امروز پرواز می کند پرنده آزاد است بدون هیچ بندی بدون هیچ اسارتی او به هر کجا که می خواهد پر می کشد ولی تن من هنوز در اسارت است
در تاریکی روزنه ای از نور دیدنیست
در لحظه های تلخ رهایی از درد دیدنیست
وقتی ناقوس عشق آواز غم سر می دهد
سکوت بی صدا خدایا چه شنیدنیست
برای یک چشم منتظر فرجام انتظار تنها دلیل بودن است آنکه در شب بر سینه عشق یادگاری از سوز دیروزش نوشت خوب می دانست که در پایان شب اثری نیست ازهر آنچکه نوشت اشک چشمانش می شست هر چه می نوشت وپاک می کرد ناله عشقش آن دفتر زیبایش را انگار در باد می نوشت ..................
در روز بیست و یکم اپریل یا اول اردیبهشت یکی از سالها پسری در مجیدیه تهران و در یک خانواده ارمنی و اهل موسیقی به دنیا اومد. 3 خواهر و 4 برادر داشت و نامش رو آندرانیک گذاشتن، آندرانیک مددیان. از همون بچگی نبوغ موسیقی در این کودک بازیگوش نمایان شد. پدر او همواره در مسافرت بود و خانواده رو با خودش میبرد، به همین دلیل او اکثر شهرهای ایران رو دیده. مانند پدر علاقمند به موسیقی بود و برای خودش رویای زیبایی ساخته بود. بالاخره هم به آرزویش رسید و اولین گیتارش را در 14 سالگی با چوب ساخت. به گفته خودش صداهای عجیب و غریب از آن در می آمد. او موفق شد تحصیلات دبیرستان رو در رشته ریاضی تموم کنه و دیپلم گرفت. پسر خاله هاش یک گروه موسیقی تشکیل داده بودند و از آندرانیک هم دعوت کردند با آنها همکاری کند. او در آن گروه شروع به گیتار زدن کرد. بعضی وقتها هم قطعاتی رو به زبان انگلیسی اجرا میکرد. آنقدر در کارش پیشرفت کرده بود که قطعاتی را در محضر شاه اجرا کرد. مدتی هم در گروه کورش یغمائی گیتار میزد. روزها گذشت و او تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به آمریکا برود و وارد کالج موسیقی شد، رشته ای که آرزویش را داشت و بعد از مدتی کارش را در کاباره تهران لس آنجلس شروع کرد. فردی که در زندگی او تاثیر زیادی گذاشت و در حقیقت راه را برای او باز کرد و دستش را گرفت، شهرام شب پره بود. او استعداد آندرانیک را دیده بود و از او دعوت کرده بود تا به عنوان صدای دوم برای او بخونه. دوران دانشگاه سختترین دوران زندگیش بود، تا حدی که فقط برای یک وعده غذا پول داشت. ولی او همه چیز را تحمل کرد. روزی به او گفتند یک خواننده هست که سبکش به کار تو خیلی می خوره و میتونید یک گروه موسیقی خوب دو نفره تشکیل بدین. او کورس بود که بعدها با هم بهترین گروه دو نفره را تشکیل دادند. به کورس هم همین را گفته بودند و دست روزگار این دو را با هم آشنا کرد و پرطرفدارترین و جنجالی ترین گروه موسیقی دو نفره بعد از انقلاب را تشکیل دادند. اولین آلبومی که از این دو به جا مانده خواستگاری است، با شعری زیبا و قوی از ژاکلین دختر ویگن به نام خواستگاری. این اولین کار آنها با ژاکلین بود که با استقبالی بی نظیر روبرو شد. دیگر آهنگ زیبای این آلبوم مادر هستش. در یکی از کنسرتهای آنها دختری بود که آندرانیک را خیلی دوست داشت و شب کنسرت او را اندی صدا زد و این شد که دیگر همه او را با نام اندی صدا میزدن. دومین آلبوم آنها پرواز بود و باز هم با شعرهای زیبای ژاکلین. آهنگهای تپلی، بوسه، ما همه ایرونی هستیم و نیلوفر به قدری گل کرد که همه اونا رو زمزمه میکردن و روز به روز بر محبوبیت آن دو افزوده میشد. آهنگ انگلیسی این آلبوم که توسط اندی خونده شده بود یعنی Restless در متن یک فیلم هالیوودی به نام Hollywood Cop قرار گرفت. در این آلبوم اندی و کوروس با فردی آشنا شدند که در زندگی هنری آن دو و به خصوص اندی تآثیر فراوانی گذاشت. او علیرضا امیر قاسمی بود و به قول خود اندی: "علی گوش سوم منه." امیرقاسمی مانند یک برادر همراه اندی بود و او را در انتخاب آهنگ کمک می کرد. ویدئوی زیبای چی میشد اگه میشد هنوز هم در خاطره ها هست. بدنبال موفقیت آلبوم پرواز و سر و صدای زیاد این دو خواننده تازه نفس، محبوبیت آن دو بیش از پیش شد و آنها کنسرتی برای طرفداران اجرا کردند. تمام بلیطها فروخته شده بود و سالن دیگه گنجایش نداشت. عده فراوانی پشت درهای بسته مونده بودن. هفته بعد اندی و کوروس برای بچه ها و تمام کسانی که برنامه رو ندیده بودن کنسرت مجانی اجرا کردن و با مردم سرود ما همه ایرونی هستیم رو سر دادند. بعد از اجرای موفقیت آمیز کنسرت آن دو آلبوم سوم خود را به بازار عرضه کردند: بلا، که جهشی فوق العاده در کار آن دو بود. ترانه های خوب این آلبوم بلا، شیطون بلا، نگاه، نمیای، لیلا و خدای آسمونها بودند. موفقیت آن دو هر روز بیشتر از روز پیش بود و کنسرتها با استقبال زیادی مواجه می شد. یکی از طرفداران این دو، دختری حدودا 14 ساله بود که بیماری سرطان داشت و در بیمارستان به انتظار مرگ نشسته بود. وقتی اندی و کورس این ماجرا را شنیدند همراه یک هدیه که یک دستبند طلا بود به ملاقات آن دختر رفتند و به گفته خود آن دختر: "آن روز آنقدر اندی و کورس به من امید به آینده را دادند و اینکه باید خوب شوم و به کنسرت آن دو بروم که من تا حدودی روحیه خودم رو به دست آوردم." چون سرطان عمیقا در وجود او ریشه نکرده بود آن دختر سلامتی خود را به دست آورد و جالب اینکه آن دختر در حال حاضر فارغ التحصیل رشته پزشکی هست و اندی در جشن فارغ التحصیلی او هم شرکت کرد و در تمام این سالها از زندگی این دختر خبر داشته و با هم در ارتباط بودند. بعد از آلبوم بلا اندی و کوروس احساس کردند که دوست دارند هر کدام جدا به فعالیت هنری خود ادامه بدهند و قرار شد آخرین آلبوم دو نفره خود را به بازار عرضه کنند: آلبومی به نام خداحافظ. در این آلبوم با شاعری آشنا شدند که باز هم در زندگی هنری اندی و کوروس و مخصوصا اندی تاثیر بسزایی گذاشت: پاکسیما زکی پور. این شاعر استثنایی و جوان با آن شعرهای زیبا و قوی در محبوبیت اندی صد در صد تاثیر گذاشته است. این شاعر هنوز هم با اندی همکاری می کند و جزو دوستان صمیمی اندی هست. پاکسیما کار هنری خود را با اندی آغاز کرد. آلبوم خداحافظ با آهنگهای زیبای دختر آتیش پاره، آمنه، کویر و عشق مسموم، باز هم جزو پر فروشترین آلبومها شد. بعد از فروش این آلبوم و اجرای کنسرتها، اندی و کوروس اعلام کردند که میخواهند رسما از هم جدا شوند. در آن زمان از هر کسی میپرسیدند چه کوچک و چه بزرگ که نظر شما راجع به جدایی این دو چیست، همه میگفتند: "ما به این دو با هم عادت کردیم، حیف است که از هم جدا شوند." شایعاتی هم ورد زبانها افتاد. ولی اندی و کوروس در تلویزیون آمدند و اعلام کردند که هیچ مشکلی با هم ندارند و فقط از نظر کاری با هم اختلاف عقیده دارند. در نهایت اندی و کوروس این گروه محبوب و جنجالی از هم جدا شدند و دوره 8 ساله کاری آنها به پایان رسید
بعد از جدایی هر کدام جدا به فعالیت خود ادامه دادند و به جرات میتوان گفت که اندی گوی سبقت را از کوروس ربود. کوروس چند ماه بعد ازدواج کرد، ولی اندی تمام زندگیش را روی کار هنری خود گذاشت. بعد از جدایی آنها، اندی اولین آلبوم خود رو از طرف شرکت کلتکس وارد بازار کرد: آلبوم بیقرار. این آلبوم یک استثنا در زندگی اندی بود که یک شبه ره صد ساله را طی کرد. در این آلبوم 10 ترانه هست که یکی از یکی قشنگتر هستش و به گفته خود اندی: "بیقرار قصه زندگی منه. قصه روزهای پر عطش عشق و شبهای سرد تنهایی. قصه تلخیها و شیرینیهای زندگی. قصه پیروزیها و ناکامیهای من در عشق و امیدی برای فردایی روشن و عشقی واقعی. هنوزم بیقرارم..." ترانه های زیبای این آلبوم دختر ایرونی، شیطنت، پری شهر قصه، اگه عشق همینه، بیقرار، شبگرد و قصر کاغذی هستن. اندی روی اون یک سال و نیم زحمت کشید و این آلبوم خلاصه ای از زندگی خودشه. آلبوم بیقرار پر فروشترین آلبوم دهه نود شد. شعرها از پاکسیما بودند و آهنگ عشق اول از سیاوش قمیشی و آهنگ بیقرار از هانی با آن ملودی زیبا. کنسرت اندی برای آلبوم بیقرار با موفقیت تمام اجرا شد و آن شب جای خالی پیدا نمیشد و عده ای هم پشت در بودند تا بتوانند وارد سالن شوند. در این آلبوم فرخ آهی هم یار همیشگی اندی بود و به او کمک فراوانی کرد و اندی این آلبوم و تمام آلبومهای خود را در استدیو فرخ آهی ضبط کرده است. در این آلبوم بود که مردم با دختری آشنا شدند که همیشه با اندی بود و اندی از او به عنوان صدای دوم استفاده میکرد. او شینی ریگزبی (Shani Rigsbey) بود. دختری امریکایی و علاقمند به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی. شینی در حال حاضر خود خواننده شده ولی هر چه دارد از اندی است. از آن زمان به بعد این دو همه جا با هم بودند و خود اندی هم در جایی اعلام کرد که شینی دوست دختر اوست. اندی همه جا از گروهش تعریف کرده و عنوان کرده: "من بدون گروهم هیچ هستم." بعد از موفقیت بی سابقه این آلبوم، اندی آلبوم لیلی را وارد بازارکرد با ترانه های زیبایی مثل لیلی، عید شما مبارک و یه روزی تنگ غروب آسمون، باز هم از شرکت کلتکس که با دو هنرمند دیگر هم همکاری کرد: بیژن مرتضوی و حسن شماعی زاده. با آن عبارت زیبا در اول آهنگ لیلی: "هر کس در زندگی یک لیلی دارد و این لیلی من است." تمام اینها نشان میدهد که اندی در تمام این سالها عاشق بوده، عاشق چه کسی این را هیچکس نمیداند. در کنار اندی علیرضا امیر قاسمی هم برای او ویدئوهای زیبا میساخت. بعد از این آلبوم، اندی آلبوم تنهایی را از شرکت کلتکس به بازار ارائه داد: شعرها از پاکسیما، ویدئو از کوجی زادوری و امیر قاسمی، ضبط از فرخ آهی و گروه اندی باز هم او را یاری میدادن. آهنگهای زیبای تنهایی، ناز ناز، خوشگل محلمون، سوگلی، جاده احساس، چشمای ناز و مادر بقدری گل کردند که ورد زبان همه شده بودند. هر پسری که میخواست با دختری دوست شود، آهنگ ناز ناز رو براش میخوند. دخترها برای کنسرتهای اندی سر و دست میشکوندند و اندی مثل همیشه میگفت: "خدا زیادشون کنه." در اینجا باید بگم آلبومهای اندی همه بیشتر از ده آهنگ دارند، برعکس تمام خواننده ها که این هزینه زیادتری میخواهد. در آلبوم تنهایی اندی آهنگ مادر را بازسازی کرد که آن را برای مادرش ساخته بود. زمانی که مادرش ایران بوده و اندی امریکا، مادرش دچار عارضه مغزی میشود و اندی در آن حال شعر این آهنگ را مینویسد و آن را در بدترین شرایط اجرا میکند. خوشختانه حال مادرش خوب میشود و بعدها مادرش عازم امریکا میشود و تمام کارهای اندی را دنبال میکند. او هفته ای 2 بار باید با مادرش غذا بخورد، بهرحال او پسر خانواده است. بعد از آلبوم تنهایی، اندی آلبوم سرسپرده را به مردم عرضه کرد. آلبومی عاشقانه از کمپانی ترانه. شعرها طبق معمول از پاکسیما و آهنگها از اندی، منوچهر چشم آذر و توحید. در این آلبوم اندی از شاعران جوان هم استفاده کرد. بهترین ترانه های این آلبوم دختر بندر، یکدونه دختر، گلی جان، سرسپرده، من و تو، خاک و ریشه، امروز که من عاشقم و تولد هستن. گل این آلبوم همان آهنگ معروف سرسپرده است که پاکسیما شعر آن را گفت و اندی در یک نصفه روز آهنگ آن را ساخت و به گفته خودش این آهنگ یک هدیه از طرف خدا برای او بود. آهنگ تولد به این شکل ساخته شد که پاکسیما روی جلد کادوی تولد اندی شعر تولد را نوشت و چون اندی خوشش آمد، روی آن آهنگ گذاشت. آهنگ من و تو و بقیه آهنگها به قدری گل کردند که اندی مجبور شد در سالن زیبای پلیس (Palace) لس آنجلس کنسرت بزرگی اجرا کند که از چند روز قبل تمام بلیتها فروخته شده بود. در این کنسرت تمام چهره های هنری حضور داشتن و وارطان آواناسیان مدیر شرکت ترانه و کوجی زادوری موفقیت اندی را تبریک گفتند. کوجی و امیر قاسمی ویدئوهای این آلبوم را تهیه کردند. بخصوص ویدئوی زیبای سرسپرده. در این بین باید گفت اندی جزو تیم فوتبال هنرمندان هم هست و تا بحال چندین گل هم زده، آرزویش هم اینست که در استادیوم آزادی بازی کند. بعد از آلبوم سرسپرده نوبت به جاده ابریشم رسید. آلبومی عاشقانه تر از آلبوم قبلی. اندی خود راجع به این آلبوم حرفهای زیادی زده. میشه گفت تمام ترانه های این آلبوم زیبا و دوست داشتنی هستن: به کسی نگو، کتاب آفرینش، یار سبزه، گل ناز، تو که رفتی، شب من و ای ایران. آهنگها از خود اندی با همکاری حسن شماعی زاده، منوچهر چشم آذر، توحید و فریبرز حاج نبی و شعرها اکثرا از پاکسیما هستند. آهنگ شب من به گفته خود اندی در شرایط بدی اجرا شد. دوست دختر او برای بار دوم او را رها کرد و اندی در بدترین شرایط روحی این آهنگ را ضبط کرد. این آهنگ بعدها در فیلم هالیوودی پرنسس و سرباز (Princess And The Marine) در قسمتی از فیلم گذاشته شد. اندی خودش این آهنگ را به دوست دخترش تقدیم کرد. آهنگ فوق العاده تو که رفتی به قدری سرو صدا کرد که همه آن را تکرار می کردند. ترانه Close To Your Heart را شینی شعرش رو گفت و اندی آهنگ آن را ساخت. اندی یک آهنگ ارمنی به نام Orera Seero هم در این آلبوم دارد. اندی در زمان ساخت این آلبوم به ارمنستان سفر کرد، به همین دلیل اسم آن را جاده ابریشم گذاشت. این آلبوم نشان میدهد که اندی سال عاشقانه و سختی را پشت سر گذاشته، چون او به پاکسیما میگه: "من امسال مثلا عاشقم، آهنگ عاشقانه برام بگو، سال دیگه همه چی خوبه ما با همیم. آهنگی برام بگو که همه چیز را نشان دهد." تا یادم نرفته بگم که اندی بعد از صعود تاریخی تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی 98 آهنگ قهرمانان وطن رو با داریوش و لیلا و بعد از پیروزی تیم ملی بر آمریکا آهنگ ملی پوشها رو خوند که دومی در همین آلبوم جاده ابریشم قرار گرفت. اگر توجه کرده باشید تمام آهنگهای اندی به جز چند تا که انگشت شمار است راجع به دختر و پسر است و به گفته خودش: "من حرف دیگری به جز دختر و پسر ندارم که بزنم". بعد از این آلبوم اندی یک آلبوم دو آهنگه وارد بازار کرد به نام نونه، که بازسازی آهنگ زیبای چرا عاشق شدم و آهنگ ارمنی نونه بود. بعد از این آلبوم او آلبوم و قلب من را وارد بازار کرد که به 7 زبان زنده دنیا در آن آهنگ خونده. این آلبوم از طرف کمپانی آونگ و یک کمپانی امریکایی به نام Tower Records به بازار عرضه شد. اندی یواش یواش خودش رو وارد ماکت امریکایی میکرد. او میگه: "این آلبوم جای خاصی در قلب من داره به همین دلیل اسم اون رو و قلب من گذاشتم." روزنامه ها آن را رمانتیک ترین آلبوم اندی معرفی کردند. آهنگها یکی از دیگری قشنگتر بود: آهنگ عربی یالا با صدای اندی و راغب علامه خواننده معروف عرب که هم شعرش را با هم گفته بودند و هم آهنگش را با هم ساخته بودند، آهنگ زیابی نیلوفر بهار، ترانه ریحان با شعر پاکسیما و آهنگ اندی، آهنگ 8و6 یادم میاد، آهنگهای زیبای تب تو، شب عاشقی و رویا، آهنگ عاشقانه تو نباشی، آهنگ انگلیسیYou're The Reason که شعرش را شینی گفت و اندی آهنگش را ساخت و یک آهنگ هندی انگلیسی به نام In My Mind با یک دختر هندی و آهنگ اسپانیولی Soosi که بر وزن نونه ساخته شده بود. بعد از این آلبوم بود که روزنامه های امریکا از اندی به عنوان الویس شرق، ریکی مارتین ایران و شاهزاده پاپ فارسی نام بردند و محبوبیت اندی در جامعه امریکایی چند برابر شد. با گروههای بزرگی در سالنهای مجلل کنسرت گذاشت. با گروه آلابینا در سالن زیبای گریک تیتر (Greek Theatre) کنسرت داشت و به تنهای 6000 نفر را در آن سالن دور هم جمع کرد و شبی فراموش نشدنی برای همه بود. به مناسبت این آلبوم کنسرت افتخاری در تاور رکوردز گلندل، محله ارمنی نشین کالیفرنیا اجرا کرد و جازیست گروه پلیس هم آنجا حضور داشت و همکاری آنها از این به بعد آغاز شد. از همین آلبوم هم یک نمونه وارد مارکت امریکایی کرد، با چند آهنگ اضافه تر که آهنگ هتل کالیفرنیای معروف هم در آن بود که همه میگفتند از اصلش هم قشنگتر شده. آهنگ تو نباشی به گفته خود اندی غم انگیزترین صدای نی در ارمنستانه. اندی برای سومین سال پیاپی برنده جایزه بهترین خواننده ارامنه شد. استینگ مدیر گروه پلیس هم فعالیت خود را با اندی آغاز کرد. اندی با مهارت خاصی به زبان انگلیسی موسیقی ایران را به امریکاییها معرفی کرد و تبدیل به یک خواننده بین المللی شد و مصاحبه ها در CNN، NBC و CBS و موفقیت در کنسرتها او را بیش از پیش محبوب کرد. او حالا به آرزوی دیرینه خود رسیده بود. با روزی 16 ساعت کار کردن با گروه و دوستان خوب او، این موفقیت دور از دسترس نبود. بعد از این موفقیت او با دو خواننده بزرگ دیگر عرب آشنا شد: خالد و حکیم و قرار بود توری بزرگ ترتیب دهند، برای اجرای کنسرت در سالن زیبای گریک تیتر. ولی این برنامه مواجه با 11 سپتامبر شد و با تمام هزینه و زحمتی که برای این برنامه کشیده شده بود اندی این برنامه را لغو کرد و اعلام کرد که مردم امریکا را مانند ایرانیان دوست دارد و خود جزو شهروندان امریکایی هست و به دلیل احترام کنسرت را لغو کرد. جالب اینجاست که شینی میهمان افتخاری تمام کنسرتهای اندی است و همراه او برنامه اجرا میکند. اندی در این بین یک آلبوم وارد بازار کرد با همکاری پاکسیما، حمید و پیروز، که در حقیقت آلبوم پاکسیما بود با شعرهای او که از دوستان خود دعوت کرده بود با او همکاری کنند. واقعا اندی در این آلبوم برای پاکسیما سنگ تمام گذاشت. آلبومی به نام یاران، با آهنگهای فوق العاده قصه باران و تصویر من و سرسپرده از اندی که با شعرهای فوق العاده پاکسیما توسط اندی اجرا شد و پاکسیما هم در آنها دکلمه میکرد. آلبوم بعدی اندی، خلوت من نام گرفت. اندی در مصاحبه ای اعلام کرد: "من دوست دارم مردم بدانند در خلوت من چه میگذرد." این آلبوم هم جزو عاشقانه ترین آلبومهای اندی قرار گرفت. از کمپانی آونگ و تاور ریکوردز. اندی در این آلبوم نشان داد هنوز هم شور عشق در او هست. آهنگ چه خوشگل شدی به قدری بین مردم طرفدار پیدا کرد که احتیاج به توضیح من نیست. هنوز هم وقتی تو خیابون راه میرین اگه خوب به دور و بر گوش کنین، این آهنگ رو میشنوین. آهنگهای نگاه اول، برگرد، از یادم نرفته، شقایق، عشق و ایثار، 4 نوع میکس آهنگ ریحان، آهنگ تغییر داده شده تپلی به زبان ارمنی به نام مارال، آهنگ تغییر داده شده یالا به زبان اسپانیولی به نام بایلا و در نهایت آهنگی متفاوت با سبک کار اندی به نام برو. تمام کارهای او نشان میدهد که همه چی خوب است: "من با دوست دختر خوبم مشکلی ندارم." ولی هیچ وقت در آهنگهای اندی این نبوده که به کسی بگوید: "برو دیگه نمیخوامت." البته ویدئوی این آهنگ ریشه هایی از سیاسی بودن رو نشان داد، اما اندی همیشه خود را از سیاست جدا کرده. تمام شعرها از پاکسیما و آهنگها از اندی، منوچهر چشم آذر، محمد مقدم و ... هستند. بعد از این آلبوم اندی همراه با شینی و منصور کنسرتی بزرگ و فراموش نشدنی در سالن بزرگ و زیبای گریک تیتر اجرا کردند. اندی در این کنسرت پر نشاطتر و پر انرژی تر از قبل برای مردم برنامه اجرا کرد. زندگی عاشقانه اندی با حضور دوست دختر زیبای او سپری میشود. او هنوز هم عاشق است. او کنسرت دیگری با امید در پارک ارواین (Ervine) اجرا کرد که آن هم با استقبال بی نظیر مردم روبرو شد. آلبوم دیگراندی هم در ماه سپتامبر عرضه شد که یک آلبوم ارمنی بود و آخرین آلبوم اندی هم با نام پلاتینیوم به بازارآمد که آهنگهاش خیلی توپه اندی همیشه برای جوانها نصیحتی داشته: "دوری از مواد مخدر، احترام به بزرگترها و درس خواندن" و به تمام دخترها و پسرها همیشه و همیشه گفته: "با اونی که دوستش دارین تا آخر بمونید. به هم وفادار باشین." اندی احساس دوست داشتن رو اینگونه توصیف کرده: "صبح که از خواب بلند میشی احساس میکنی دنیا مال توست. دوست داری با کسی که دوستش داری بری پارک، پیکنیک، به خاطر اون دختری که دوستش داری حاضری همه دنیا رو به اون ببخشی و شب که میخوای بخوابی خوشحال از این احساسی که دادی و گرفتی." اندی همیشه از زندگیش راضی بوده و هست و همیشه به گفته خودش نیمه پر لیوان را نگاه میکند. اندی با خواننده های دیگر هم کنسرت گذاشته، مثل داریوش، ابی، شهرام کاشانی و ... و به خیلیا در این راه کمک کرده تا آنها هم وارد دنیای هنر بشن، مثل شینی، مکابیز و مهران. اگر نگاهی به کارنامه هنری اندی بیندازیم او سیر صعودی فوق العاده ای را طی کرده. امیدوارم هر روز موفقتر از روز پیش باشد. او به عشق مردم کشورش میخواند.